از نگاهت دانستم "که قلمرو آیینه بیخود سیطرهء امپراطور چشمهایت نگردیده "
این همه آفتاب از کجا آورده ایی ؟!!!
من به اعتکاف آمده ام ؛
"نیل" نگاهت را بشکاف ؛
معتکفم ؛ سزایم غرق شدن نیست ؛
بی قایقم؛ رفتن به آنسوی پلکهایت معجزه میخواهد ؛ و میدانم که عشق حرف اول هر فرمانی است ؛
"نیل" را هیچ عصایی قادر به شکافتن نبود ؛
من از این همه فرعون خوفم نیست اگر همه ی آفتاب های تو سهم من باشد...(حرف های تنهایی)
از نگاهت دانستم آینه تنها حریف بازندگان است وقتی اینهمه فریبایی به یک جا در منظر چشمان تو برق میزند !
آینه پیوسته به تو رشک میبرد و چشمان زلال تو بر صحرای ِ تشنه ِ دل اشک ! . دل ناخواسته به اعتکاف نگاه تو میرود اگرچه نیل نیل دریا پیش رو و فرعون فرعون دلشکن بدنبال آید.
.......................
سلام سپهر عزیزم
نمیدانی حضور دوباره ات چه میکند!
درود بر تو
سلام بر مهرداد عزیزم
سرشار شدم از عطر مهرت ؛ شیوایی نگارشت داد میزد که مهردادی ؛ چه خوب که هر از چندگاهی مرا به ستاره چینی از کهکشان اندوخته ی دانسته هایب میزبان میشوی ؛ درود مهرداد عزیز برای رویش به آفتاب نگاهت محتاجم.
تنهاترین مست میکده ام بی ساغر چشم هایت ؛ و غریب ترین غزل از دیوان دیوانگی هایم ؛
هر شب میان کوچه های بی عابر تنهایی های نگاهم ؛ چشم به رد پای رفتنت میدوزم تا هزارو یکشب ؛ آنسوی کهکشان ها ؛ بی تو زرینه ی هیچ آفتابی روشنای لحظه های خاکستری ام نیست
سلام بر سپهر همیشه آبی و آسمانی...
خوشحالیم که چون گذشته..حرف های تنهایی و پر شعر و شور شما...بر این صفحات مجازی جاری شده ..و دل دوستدارانتان را روشن میکند..
خانه نو مبارک...
جایتان..که نه..جایگاه تان بسی خالی بود دوست عزیز..
ماندگار باشید و پردرخشش..
همچون خورشید طلایی..
سلام بر مریم نگار فرزانه
خوبی دوست بزرگوارم ؟ خانواده محترم خوبن ؟
سپاس مریم نگار بزرگوار ؛ حضورت همواره افتخار برانگیز است برایم ؛ دقت در عمق مطالب و برداشت های زیبایت و توجه جدی به موضوعات مختلف نوشته شده توسط دوستان ؛ برایم شوق برانگیز است ؛ وجود شما و اینگونه دوستان را خواندن ؛ مرا تشویق به نوشتن میکند و صد البته وسواس تر به انتخاب و چینش واژه ها ؛ چرا که وقتی چون شمایانی میهمان کلبه ام شوند رسم میزبانی اینست که از بضاعتم به بهترین وجه برای میزبانی صرف کنم ؛ خیلی خیلی خوشحال شدم نامتان را دیدم. مانا باشی دوست فرزانه ام