حرف های تنهایی 9

امشب دلی کشیده ام به وسعت همه ی نبودنت...


امشب در خاطرم همه ی تو را نقاشی کرده ام


و چقدر جای همه ی تو را کشیدن سخت است...


امشب از چکه های بی تو بودن


باران بارید بر گونه های خواب ...


و بوف کابوس نشست بر شاخساران تاریک و انبوه ثانیه ها ...


امشب شمع ها در کار گریستن آب میشوند


و من در کار نگریستن به ثانیه های بی تو ...


امشب چقدر حادثه میچکد از این همه حجم تنهایی....


این همه گستره ی بی تو بودن ....


شقایق ها را بگو ، بی تو در کجای دل خواهند رُست ،


که دل  ، بی تو سراسر کویری تفتیده و عطشناک خواهد بود...

نظرات 1 + ارسال نظر
مریم سه‌شنبه 29 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 11:10 ق.ظ http://www.najvaye-tanhai.blogsky.com

.
سوختن غصه هات تو آتیش چهارشنبه سوری آرزومه !
سلام داداش سپهر
عید و چهارشنبه سوریت مبارک

سلام آبجی مریم
سپاسگزارم
پیشاپیش سال خوب و با برکتی همراه باسلامتی و شادکامی برای شما و خانواده محترمت آرزومندم؛ سال نو بر شما مبارکباد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد